loading...
ONE MEMAR | یک معمار|مطالب روزمعماری

در فرو بسته ترین دشواری

در گرانبارترین نومیدی،

بارها بر سر خود بانگ زدم

"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!

"بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار

کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!وَه چه نیروی شگفت انگیزیست

دستهایی که به هم پیوسته ست...!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
از تمام معماري های این شهر کثیف و وحشی تنها لبه های تیز و برندۀ جغرافیای اتاق تاریکم و گلدسته های بلند غربت ام را می بینم اما ... لبخند بزن... برآمدگی گونه هایت... توان آن را دارد که امید رفته را باز گرداند، گاه، قوسی کوچک، میتواند.... معماری یک سازه را عوض کند! موفق باشید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 115
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 50
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 115
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 392
  • بازدید ماه : 392
  • بازدید سال : 10,189
  • بازدید کلی : 61,630